5 – پس از رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله و شکل گرفتن فتنه سقیفه بنی ساعده طرفدار امیرالمومنین علیه السلام بود و حاضران را به بیعت با آن حضرت فراخواند و یکی از چهار نفری بود که سر خود را تراشیده فرمان حضرت علی علیه السلام را لبیک گفت و یکی از دوازده نفری بود که با جلوس ابوبکر به عنوان خلیفه بر منبر رسول خدا مخالفت کرد.

6 – هنگامی که اراذل و اوباش به خانه امیرالمومنین علی علیه السلام حمله کردند عمار و مقداد و سلمان و ابوذر و بریده اسلمی به کمک امام علیه السلام شتافتند.

7 – او یکی از خواص حضرت امیرالمومنین بود که شبانه و بطور مخفیانه همراه آن حضرت بر پیکر مطهر صدیقه طاهره نماز خوانده و او را به خاک سپردند.

8 – در جنگ با مرتدان حقیقی – نه آنان که از حکومت ابوبکر ناراضی بودند و متهم به ارتداد شدند – شرکت جست و پس از آنکه جمعی از بنی حنیفه را کشت ، گوش خود را از دست داد.

9 – در زمان حکومت عمر بن خطاب ، والی کوفه شد و در فتح شهر تستر شرکت داشت و سرپرست سوارکاران بوددر اعزام ارتش برای فتح ری و دستبی و نهاوند و غیر آن کوشا بود. گروهی از منافقان مانند جریر بجلی به او تهمت زده و از او سعایت کردند و در نتیجه عمر او را به بهانه آنکه آگاه به سیاست نیست ، عزل کرد هنگامی که عمار به مدینه بازگشت ، عمر گفت :آیا از اینکه ترا معزول کردم ناراحت شدی ؟

عمار گفت :هم آن زمان که مرا به سرپرستی کوفه واداشتی و هم آن زمان که مرا از کار بر کنار کردی ، ناراحت شدم

این کنایه ای لطیف بود حاکی از اینکه تولیت و عزل ، حق عمر نیست بلکه باید به دست امام بر حق (امیرالمومنین علی علیه السلام ) باشد.

10 – در جریان شورای شش نفره ، عمار چون قهرمانی به دفاع از حق امیرالمومنین علی علیه السلام برخاست و در سخنرانی شورانگیز خود که از زیباترین خطبه هاست آمادگی خویش را برای دفاع و جنگیدن در رکاب امام علیه السلام اعلان کرد این هنگامی بود که بازیگران شورا، عثمان را به عنوان خلیفه سوم تعیین کردند.

11 – او از نخستین کسانی به شمار می رود که حق را آشکار نمود و با حاکمان نرمش نکرد و از قدرت آنها نهراسید علیه سیاست عثمان و بدعت های او اعتراض کرد در نتیجه عثمان او را مورد ضرب و شتم قرار داد و با لگد به شکم و عورت او زدند به طوری که دچار فتق شده و بیهوش ‍ گردید

12 – وقتی ابوذر به دستور عثمان به ربذه تبعید شد با وجود نهی عثمان از تودیع و مشایعت او، عمار در مراسم خداحافظی با دوست دیرینه اش ابوذر شرکت کرد و عثمان تصمیم گرفت تا او را نیز مانند ابوذر تبعید کند، اما با مخالفت شدید امیر مومنان علی علیه السلام و بنی مخزوم و مسلمانان دیگر روبرو شد و به اجبار از این کار منصرف شد.